کتابهای صوتی

در لینک آدرس زیر بروید و از کتابهای آن که به صورت کامل و جامع و رایگان است لذت ببرید 

 

https://telegram.me/joinchat/BFgdsDu3BODxUsCAFznA_A

می‌دونستم شما با خدا نسبتی داری...

زنی در حال عبور او را دید و به داخل فروشگاه برد، برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش!
کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخندی زد و گفت: نه! من فقط یکی از بنده‌های خدا هستم کودک گفت:می‌دونستم شما با خدا نسبتی داری...

لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛ هرگز به [حقيقتِ‏] نيكى [به طور كامل‏] نمى‏رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد [آل‌عمران/۹۲]

هوشمندی رقابتی

یکی از ویژگی های بارز و مسلط عصر حاضر، تغییرات فزاینده در دانش بشری و عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، سیاسی و تکنولوژیک است. در چنین شرایطی، یکی از الزامات اساسی رقابت، شناخت ماهیت تغییرات و پیش بینیروندهای آتی بازار، رقابت، فناوری، نوآوری،ترجیحات و الگوهای رفتاری مشتریان و ... است. این قبیل موضوعات در کانون توجه هوشمندی رقابتی قرار دارد. در واقع، هوشمندی رقابتی،توانایی حاصل از فرایند منظم و سیستماتیک جمع آوری، بررسی و تحلیل اطلاعات درباره محیط، رقبا، مشتریان،عرضه کنندگان، روندهای صنعت، بازار و الگوهای رفتاری آینده عناصر محیطی و بازار است و به بیان دیگر می توان آن را هنر جذب و انتقال دانش از عناصر فراسازمانی و محیط طی قواعد خاص و ضوابط معین به سازمان، برای حفاظت از تهدیدات رقابتی، شناخت و بهره برداری از فرصت های بالقوه و ساختن آینده نامید.

دراکر  ، هوشمندی را مرتبط با دانش دانسته، بیان می کند که سازمان ها برای بقاء، مجبور به ایجاد سیستم هایی هستند که قادر به پرورش و بهینه سازی ارزش افزوده اطلاعاتی باشند و برای نیل به این هدف، باید دانش مدار باشند.
بطورکلی می توان دانش را به دو جزء تقسیم کرد. یک جزء آن اطلاعاتی است که قبلاً ایجاد و مستند شده اند که همواره قابل دسترسی و استفاده اند و جزء دیگر، چگونگی دانستن   و قضاوت های خبره و بصیرت است، که این جزء در حل معماهای غامض و پیچیده، کارکرد بسیار موثری دارد. برای تبدیل این دو جزء به دانش لازم است همه افراد در سازمان ازآن آگاهی داشته، توانایی بکارگیری و استفاده صحیح و بهنگام از آن را پیدا کنند.
آینده گرایی، جامع و مانع بودن، بهنگام بودن و قابلیت استفاده داشتن از الزامات اساسی تبدیل اطلاعات به هوشمندی رقابتی است.
در رابطه با موضوع مزیت رقابتی، شناسایی و تعریف روشن انواع و منابع هوشمندی رقابتی بسیار حائز اهمیت است.
دسچامپز و نایاک  هوشمندی رقابتی را در سه طبقه ارائه کرده اند که عبارتند از:

1. هوشمندی بازار: این نوع هوشمندی، وظیفه تهیه و عرضه روندهای حال و آینده نیازها و ترجیحات مشتریان به بازارهای جدید و ایجاد فرصت های بخش بندی و تغییرات اساسی و اصلی در بازاریابی و توزیع رقبا را به عهده دارد.

2. هوشمندی مرتبط با رقبا: این نوع هوشمندی از طریق ملاحظه و بررسی مستمر و نظام مند تغییرات در ساختار رقبا، محصولات جایگزین جدید و واردشوندگان جدید به صنعت، وظیفه ارزیابی تکامل استراتژی رقابتی رقبا را بر عهدا دارد.

3. هوشمندی تکنولوژیکی (تحلیل هزینه): فایده تکنولوژیهای جدید و فعلی و نیز پیش بینی تکنولوژیهایی که در آینده از بین می روند و تکنولوژیهایی که در آینده مسلط می شوند به عهده این نوع هوشمندی است.

 دانیل روچ و پاتریس سانتی ، هوشمندی اجتماعی و استراتژیک را به این طبقه بندی اضافه کرده اند. از نظرآنها،این هوشمندی شامل مقررات مالی و مالیاتی، مباحث سیاسی و اجتماعی و همچنین موضوعات منابع انسانی و اجتماعی می شود. این چهار نوع هوشمندی،روندهای رفتار اجتماعی را ملاحظه و تحلیل می کنند، ضمن اینکه این چهار طبقه با یکدیگر مرتبط اند.


منبع:
 

Bensoussan, B., "Why Spy?", New Zealand Management, Vol.45, Issue 7, 1998

تهیه و ترجمه: سید مهدی میرحسین

ابعاد مزیت رقابتی


1) ماهیت  مزیت رقابتی
ماهیت یا جنس مزیت رقابتی، به نوع قابلیت های سازمانی نظیر کارکنان ماهر، فرهنگ برتر، صرفه جویی در مقیاس، دسترسی به کانال های توزیع، قابلیت تولید منعطف و مانند این اشاره دارد. ماهیت رغابت ممکن است همگن یا غیرهمگن باشد. در رقابت همگن، رقبا از مهارت ها یا قابلیت های مشابه یا یکسان استفاده می کنند و مزیت رقابتی از انجام/استفاده بهتر از قابلیت ها/مهارت ها به دست می آید. در رقابت غیرهمگن، رقبا از مهارتها یا قابلیت های متفاوت برای کسب برتری استفاده می کنند.

2) شکل مزیت رقابتی
شکل یا ظاهر مزیت رقابتی می تواند ملموس یا غیرملموس، ساده یا مرکب باشد. مزیت رقابتی ملموس قابل مشاهده است، مانند محل استراتژیک یک سازمان که مزیتی را نسبت به رقبا برایش فراهم می سازد. مزیت غیرملموس به سادگی قابل مشاهده نیست. مانند فرهنگ سازمانی منحصر به فرد که باعث کسب مزیت رقابتی می شود. تقلید مزیت رقابتی غیرملموس، مشکل تر از مزیت رقابتی ملموس است. شکل مزیت رقابتی می تواند ساده یا مرکب باشد. مزیت رقابتی ممکن است ترکیبی از چند مزیت انفرادی باشد که با هم کل منسجمی را به وجود می آورند. مانند مزیت رقابتی کوکاکولا که ترکیبی است از فرمول محرمانه، شبکه توزیع پیشرفته و تبلیغات گسترده و انباشته آن.

3) محل  مزیت رقابتی
محل مزیت رقابتی را می توان در سه سطح فردی، سازمانی و مجازی دنبال کرد. مزیت در سطح فردی از افراد یا دارایی های معین ناشی می شود. مزیت در سطح سازمانی بر ویژگی های جمعی افراد یا کل سازمان استوار است. چنین مزیتی کمتر قابل انتقال و تقلید است،مانند فرهنگ سازمانی برتر. مزیت مجازی را باید در خارج از مرزهای سازمانی و در شبکه ها، روابط و دیگر موجودیت هایی که سازمان به آن دسترسی دارد، جستجو کرد.

4) اثر مزیت رقابتی
اثر مزیت رقابتی می تواند مطلق یا نسبی، مستقیم یا غیرمستقیم باشد. اگر شرکتی مزیتی دارد که از طرف رقبا غیرقابل نفوذ(دست نیافتنی) می نماید،آنگاه می توان گفت شرکت دارای مزیت مطلق است. اگر شرکت دارای برتری های جزیی باشد، می توان گفت مزیت آن نسبی است. مزیت مستقیم در ایجاد ارزش برای مشتریان نقش مستقیم دارد، در حالی که مزیت غیرمستقیم، سهم و نقش مستقیم ندارد. مزیت غیرمستقیم نوعاً از فعالیت های حمایتی سازمان نشات می گیرد و ملموس نیست.

5) علت مزیت رقابتی
علت مزیت رقابتی می تواند غیرعمدی یا استراتژیک باشد. علت غیرعمدی به تغییرات محیطی یا شانس گفته می شود که منشاء مزیت قرار می گیرد، در حالی که علل استراتژیک به تدوین و اجرای عمدی استراتژی به منظور کسب برتری اشاره دارند. (
Anton,2000)

6) دوام  مزیت رقابتی
دوام یا حیطه زمانی مزیت رقابتی به طول زمانی اشاره دارد که انتطار می رود مزیت، پایدار بماند. یک مزیت موقتی است در صورتی که دوام آن کوتاه مدت باشد، در حالی که ایستادگی یک مزیت در مقابل تقلید و تهدید دلالت بر پایداری آن دارد. ضروری است دوام مزیت رقابتی را بر حسب کوتاه مدت (کمتر از یک سال)، میان مدت(از یک سال تا سه سال) و بلند مدت(بیش از سه سال) برآورد کنیم. در بعضی زمینه ها مزیت کوتاه مدت ممکن است برحسب دقیقه ها، ساعت ها، روزها، ماه ها یا فصل ها اندازه گیری شود. در برخی دیگر، مزیت بلندمدت ممکن است در قالب دهه ها بیان شود.

7) آسیب پذیری مزیت رقابتی
آسیب پذیری یک مزیت، عبارتست از درجه احتمال این که مزیت رقابتی مورد حمله قرار گیرد. مزیت رقابتی، زمانی آسیب پذیر خواهد بود که اولاً محیط رقابتی بسیار تغییر پذیر باشد،ثانیاً رقبا به طور مستقیم برای کاهش اهمیت مزیت رقابتی تلاش نمایند. بنابراین، هر مزیت رقابتی تا حدودی در معرض تهدید و حمله است.

8) ارزش مزیت رقابتی
ارزش یک مزیت نشانگر ان است که تا چه حد، داشتن آن ارزش دارد. چنین ارزشی ممکن است از طریق مقیاس های مختلفی نظیر درآمد، صرفه جویی در هزینه، سود، بازگشت سرمایه، بهبود کیفیت، سهم بازار، واحدهای به فروش رفته و مانند این ها تعیین شود.(علوی و صنایعی)

منابع:

Anton, G, "A Study of Competitive Advantage Services", Management Information Systems, C.A.Brebbia(Editor), www.witpress.com, 2000.

علوی شاد، عباس و علی صنایعی، " نقش مدیریت روابط با مشتری (CRM) در کسب مزیت رقابتی بازارهای خدماتی"، مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس بین المللی مدیریت

آخرین توصیه های دکتر عظیمی برای برنامه چهارم توسعه

بخش های اصلی برنامه چهارم توسعه

1-
در تهیه هر برنامه توسعه باید به چند اصل اساسی زیر عنایت داشت و لذا بخش های مهم یک برنامه توسعه باید با عنایت ویژه به این اصول مشخص شود:

1-1
اصل حفظ و حراست از انگیزه خصوصی و قدرت خلاقیت نوآوران جامعه:

بر اساس این اصل مشخص است که وظیفه هدف برنامه ریزی توسعه به هیچ وجه دولتی کردن اقتصاد نیست . هدف برنامه توسعه کمک به ایجاد محیط و فضای مناسب برای شکوفایی خلاقیت و نوآوری در سطوح مختلف برای اقشار متنوع و متکثر جامعه است .

1-2
اصل پایداری حرکت توسعه ای :

در این زمینه باید تأکید کرد که توسعه فرایندی بلند مدت است و لذا نباید انتظار داشت که مثلاً یک یا دو برنامه توسعه باعث پایان یافتن فرایند توسعه باشد و کشور در زمان کوتاه به منتهای مسیر توسعه برسد . بر اساس این اصل هر برنامه توسعه باید در متن یک چشم انداز توسعه ای 10 تا 20 ساله برای کل جامعه قرار گیرد . لذا هر برنامه توسعه باید در بطن این چشم انداز به صورتی طراحی و تدوین شود که پایداری حرکت توسعه ای در برنامه های بعد را میسر سازد.

1-3
اصل امکان ناپذیری تهیه برنامه جامع و ضرورت تدوین برنامه هسته های خط دهنده:

برنامه جامع یعنی÷ برنامه ای که از یک سو تمام بخش های اقتصادی اجتماعی و از سوی دیگر تمام عمال اقتصادی ( دولت ، بخش خصوصی ، بخش عمومی ، مشتمل بر بانک ها و سایر نهاهای عمومی و غیر دولتی را در بر می گیرد.

علاوه بر نکته فوق در هر برنامه جامع باید برای هر بخش و زیر بخش اهداف ، مسیرهای رشد ، نرخ های رشد ، اعتبارات مورد نیاز ، چگونگی تأمین اعتبارات و ... همگی در فرایند برنامه ریزی مشخص شوند . روشن است که برای تهیه و تدوین چنین برنامه ای نیازمند اطلاعات تفصیلی ، کامل ، بهنگام ، نیروی انسانی متخصص فراوان ، علم کامل به فرایند های تحول اجتماعی ، محیط نسبتاً آرام و بدور از التهابات ، زمان های طولانی و ... هستیم . اثبات این مدعی که هیچ یک از این شرایط در فضا و محیط توسعه نیافته و حتی در کشورهای توسعه یافته آماده نیست ، کاری ساده است .

این نکته سال هاست که در ادبیات توسعه شناخته شده و بارها در کتاب های مهم توسعه ای حتی در چند دهه پیش آمده است . به عنوان مثال در کتاب بسیار ارزنده آقای واترستون ، تحت عنوان برنامه ریزی توسعه درس هایی از تجربه که اولین چاپ آن حدود 37 سال پیش صورت گرفته و در این کتاب تجربه بیش از 100 کشور جهان در برنامه ریزی توسعه ( از جمله ایران) بررسی شده به صراحت آمده است که در عمل حتی یک تجربه موفق برنامه ریزی توسعه در سطح جهان وجود ندارد و برنامه ریزی جامعه توسعه عملاً نوآوری و خلاقیت را حذف و اقتصاد دولتی و بازدهی را محدود می کند و نهایتاً مانع توسعه می شود. بر این اساس آنچه در ادبیات توسعه پیشنهاد می شود برنامه ریزی هسته های خط دهنده است که تحت عنوان در ادبیات مطرح شده است . قلب برنامه توسعه متکی بر هسته های خط دهنده نیز پروگرام های اجرایی است .

1-4
اصل ضرورت پروگرام های اجرایی در یک برنامه توسعه

یک برنامه توسعه ، همان گونه که مطرح شد برنامه ای غیر جامع و متکی بر پروگرام های اجرایی است پروگرام های اجرایی مجموعه ای متشکل از : هدف ، پروژه های مشخص ، سازماندهی و تشکیلات اجرایی برای حذف یک مانع توسعه و یا برای ایجاد یک قطب توسعه است . هرجا که در برنامه های توسعه پروگرام های اجرایی به معنی دقیق کلمه وجود داشته ، موفقیت کامل شده است . برخی نمونه های پروگرام های اجرایی در ایران عبارتند از :
آموزش عشایریدشت مغانعمران دشت خوزستانایجاد صنایع پتروشیمیتأکید می کنیم که هر پروگرام اجرایی در حقیقت یکی از هسته های خط دهنده مورد بحث 3.1 این گزارش است .

1-5
اصل ضرورت استفاده واقعی و مؤثر از اندیشمندان جامعه در تهیه برنامه های توسعه متکی بر هسته های خط دهند

روشن است که اگر مثلاً بخواهیم بدانیم در کشاورزی ایران چند مسئله اصلی و اساسی وجود دارد برای حل و فصل این مسایل ، تعداد متناسب پروگرام اجرایی داشته باشیم، جز متخصصان واقعی این بخش، کس دیگری نمی تواند در این زمینه کمک کند . متخصصینی که باید ترکیبی از محقق دانشگاهی و مدیر پرتجربه و شایسته اجرایی را قطعاً در بر گیرد و در این باب باید تصمیم گیری به متخصصین و اندیشمندان واگذار شود.

1-6
اصل ضرورت برنامه ریزی تفصیلی پروگرام های اجرایی

هیچ برنامه توسعه ای بدون وجود پروژه های مشخص در بطن پروگرام های اجرایی قابلیت اجرایی لازم را ندارد. در شرایط فقدان این بخش در برنامه توسعه ، برنامه مزبور تبدیل به تصویرهای کلی ( هر چند خوب و مطلوب ) ولی غیر اجرایی می شود به عبارت دیگر ستون فقرات یک برنامه توسعه ، همین پروگرام های اجرایی است و بدیهی است که هیچ موجودی بدون ستون فقرات قدرت بلند شدن و حرکت ندارد. هر چند ممکن است طراحی های آن بسیار زیبا و خواستنی باشد.

1-7
اصل ضرورت وجود تشکیلات متناسب مدیریت امور جامعه

امور توسعه در کشور ضرورت ها و الزاماتی دارد که نمی توان انجام این امور را در همان تشکیلات به انجا رسانید که امور حاکمیت ، یا امور باز توزیع در آمد یا امور بنگاه های دولتی را مدیریت می کند. چارچوب های حقوقی ، سازمانی ، تشکیلاتی ، پرسنلی مالی در امور توسعه کاملاً متفاوت از سایر امور مدیریت کلان جامعه است و لذا باید تشکیلات متناسب برای این کار طراحی و به کار گرفته شود.

1-
8 اصل ضرورت دور کردن امور توسعه از نوسانات ناگهانی اقتصادی- اجتماعی کشور

در فضا ها و محیط های توسعه نیافته وجود شوک ، التهاب و نوسان ناگهانی در ذات فرایند توسعه نیافتگی آنها وجود دارد. مهم ترین زمینه در این نابسامانی مربوط به منابع مالی در دسترس حکومت است . در سایر زمینه ها نیز نوسانات مهم اقتصادی اجتماعی می تواند در امور توسعه ای کشور بی ثباتی ایجاد کند. لذا ضروری است که در طراحی مدیریت امور عمران با تمهید شرایطی که در ادبیات و تجارب توسعه ای به دست آمده است ، کوشید تا نوسانات مورد بحث به امور غیر توسعه ای منتقل و از حوزه توسعه دور شوند.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

رازهای مدیریت جک ولش


جک ولش رئیس و مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک بود. او در ارائه‌ی استراتژی‌های مهم تجاری در دو دهه‌ی اخیر پیشگام بوده است. ما امروزه از این استراتژی‌ها به عنوان بخشی از روش پیشرفت در تجارت استفاده می‌کنیم. وقتی او در سال 1981 مسئولیت را در جنرال الکتریک به عهده گرفت، شرکت تنها 25 بیلیون دلار فروش سالیانه داشت. در حالی که در سال 1999 فروش جنرال الکتریک به مرز 112 بیلیون دلار رسید. سود شرکت در سال 1981 حدود 1.5 بیلیون دلار بود و ولش این میزان را در سال 1999 به 11 بیلیون دلار افزایش داد.

رسیدن به این موفقیت امری تصادفی نبود. ولش برای رسیدن به این ارقام کارهای زیادی را به نحوه شایسته انجام داد.

روش‌های مدیریت برای رسیدن به مرز رقابت

1. قدرت تغییر رامهار کنید.
تغییر را بپذیرید. آن‌دسته از رهبران تجاری که تغییر را دشمن خود می‌پندارند در کارشان شکست می‌خورند. تغییر یک امر دائمی است و رهبران تجاری موفق باید بتوانند محیط تجاری دائما در حال تغییر را پیش‌خوانی کنند.

به کارمندان خود تفهیم کنید که تغییر هیچگاه به پایان نمی‌رسد. به همکاران خود بیاموزید که به تغییر به عنوان یک فرصت نگاه کنند. چالشی که با کار سخت و تیز‌هوشی قابل حل است.

آماده باشید تا برنامه‌ی کاری خود را بازنویسی کنید. ولش همواره مدیران و کارکنانش را تشویق می‌کرد برای بازبینی برنامه‌ها و ایجاد تغییرات لازم در آن‌ها آماده باشند.

2. با واقعیت مواجه شوید
واقعیت را درک کنید. رهبران تجاری که از واقعیت فرار می‌کنند محکوم به شکست هستند.

براساس واقعیت سریع عمل کنید. کسانی که واقعیت را حقیقتا درک کرده باشند نمی‌توانند در همان مقطع توقف کنند. آن‌ها باید روش‌های تجاری خود را به گونه‌ای تنظیم کنند که آن‌ واقعیت را منعکس کند و این کار را باید با سرعت انجام دهند.

روش خود را در تجارت تغییر دهید. ولش می‌گوید، اگر چشم خود را به روی واقعیت ببندید با شکست مواجه خواهید شد. با واقعیت روبه‌رو شوید تا یک موقعیت ناخوشایند به شرایط ایده‌آل تبدیل شود.

3. دخالت کمتر، مدیریت بهتر
کمتر مدیریت (دخالت) کنید. به مدیران خود بیاموزید کمتر در امور زیردستان خود دخالت کنند هرچند ممکن است برای دخالت بیشتر تعلیم دیده باشند.

حسن اعتماد را به آن‌ها القاء کنید. با کارمندان محترمانه رفتار کنید و حس اعتماد را در آن‌ها ایجاد نمایید.

از سر راهشان کنار بروید. کارکنان نیاز به نظارت دائمی ندارند. بگذارید کارشان را انجام دهند. از نتایج حاصله متعجب خواهید شد.

بر ایجاد بینش تاکید کنید، نه بر(افزایش) نظارت. دخالت کمتر به مدیران این فرصت را می‌دهد که افکار بزرگ در سر بپرورانند و به ایده‌های جدید در جهت منافع تجارت دست یابند.

4. ژرف‌نگری را در کارمندان ایجاد کنید و از سر راهشان کنار روید.
تجارت امری ساده است. پیچیدگی‌ها وقتی به وجود می‌آید که افراد از داشتن اطلاعات اساسی و حیاتی محروم شوند.

پنج سوال اساسی را همیشه در ذهن داشته باشید. محیط رقابتی جهانی اطراف شما در چه شرایطی است؟ در سه سال اخیر، رقبای شما چه کرده‌اند؟ در طول همین مدت، شما چه کرده‌اید؟ شیوه‌ی رقابت آن‌ها با شما در آینده چگونه خواهد بود؟ چه طرح‌هایی برای پشت سر گذاشتن آن‌ها دارید؟

مدیریت یعنی توجه بهینه به افراد و منابع. افراد مناسب را در مشاغل مناسب بگمارید، آنچه را که لازم دارند در اختیارشان قرار دهید و سپس از سر راهشان کنار بروید.

مدیران با ژرف نگری هدایت می‌کنند. مدیران باید دیگران را تشویق کنند با نیروی ژرف نگری دستورات را به کار بندند.


5. از دنبال کردن یک ایده‌ی محوری پرهیز کنید؛ در عوض، فقط چند هدف واضح و کلی را به عنوان راهبردهای تجاری در نظر بگیرید.
چارچوبی کلی برای گروه خود تنظیم کنید. سعی کنید برای هر موقعیت طرحی با جزئیات کامل داشته باشید.

معیارهایی را به وجود آورید که با دیدگاه کلی شرکت هماهنگ باشد. معیار باید منعکس کننده دیدگاه، فرهنگ و اهداف سازمان باشند.

اطمینان حاصل کنید که جایی برای مانور باشد. معیارهای اصلی باید ثابت باشند، اما راهبردها ممکن است لازم باشد با توجه به محیط رقابتی تغییر کنند.

6-کارمندانی تربیت کنید که با اصول  وموازین شرکت همسو باشند.
اگر به کارمندان بیشتر مسئولیت بدهید، آن‌ها تصمیم‌های بهتری می‌گیرند. با دادن مسئولیت بیشتر به کارمندان، سازمان خود را بارآورتر کنید.

کارمندانی تربیت کنید که اصول و موازین را در شرکت پاس می‌دارند، حتی اگر اعداد و ارقام خوبی (را از حیث تولید) به دست نمی‌آورند. در صورت ادامه‌ی بی‌ثباتی در اعداد و ارقام مربوط به آن‌ها، انتصاب مجددشان را در نظر داشته باشید.

کارمندانی را که در حفظ اصول و موازین شرکت نمی‌کوشند حذف کنید،حتی اگر اعداد و ارقام خوبی (را از حیث تولید) از خود بروز می‌دهند. درست است که این کار دشوار است اما ضروری است.

7. در جستجوی راه‌هایی باشید تا ایجاد فرصت کنید و رقابتی‌تر شوید.
ولش از همان ابتدا انگشت خود را بر نبض محیط رقابتی گذاشت. متغیرهای عمده‌ای را که ایجاد فرصت می‌کنند و برای تجارت شما چالش محسوب می‌شوند به دقت زیر نظر داشته باشید.

به علت غایی وجود پدیده‌ها توجه کنید. شرکت‌های بی‌رونق را اصلاح کنید و واحدهای تجاری غیر رقابتی را کنار بگذارید.

همیشه با یک ایده شروع کنید. بدون داشتن یک ایده‌ی واضح در مورد اینکه یک تغییر تا کجا خواهد انجامید، هیچ‌چیز عوض نمی‌شود. جسورانه‌ترین ایده ممکن است بهترین بینش باشد.

منبع: مدیرسبز


نوآوری یا محو شدن ؟

ماندگاری و کامیابی در فعالیت های اقتصادی هرگز کار آسانی نبوده و همیشه مسائلی وجود دارند که باید آنها را حل و فصل کرد و فرصتهایی به وجود می آیند که باید از آنها بهره برداری کرد .اما در خلال ازچند سال آینده از  اکنون تا دهه اول قرن بیست و یکم سازمانهای بازرگانی و مدیران و کارکنانشان با چندین چالش راهبردی رو به رو خواهند شد که در تاریخ فعالیت های اقتصادی بی سابقه است.

مهمترین این چالش ها عبارتند از:
- تمامی ابعاد فعالیت های اقتصادی به سرعت تغییر میابند.
- رقابت رو  به افزایش است.
-فعالیت های اقتصادی وسعت جهانی میابد.-فناوری های جدید ظهور می کنند.-ترکیب نیروی کار تغییر می کند. -کمبود منابع به وجود می آید.-اقتصاد آمریکا از یک اقتصاد صنعتی به یک اقتصاد مبتنی بر دانش تبدیل می شود.-شرایط اقتصادی و بازار در سراسر جهان بی ثباط و ناپایدار می گردد.-تقاضای سهامداران و طرفداران محیط زیست از سازمان افزایش میابد.-محیط و شرایط فعالیت های اقتصادی پیچیده تر می شود.

در نتیجه این تحولات تمام فعالیت های اقتصادی از راهبرد کلی تا عملیات روزانه سر شار از مسائل و فرصت ها می گردد و این وظیفه که در هر حال باید فعالیت اقتصادی ادامه یابد همچنان باقی است.چگونه یک موسسه دراین شرایط باقی خواهد ماند؟تقریبا همه مدیران مندرج در لیست FORTUNE بر این باورند که نواوری تنها راه چاره برای باقی ماندن در این شرایط است.

منبع: کتاب 101 تکنیک حل خلاق مسئله، (راهنمای اندیشه نو برای کسب و کار)
تالیف : جیمز هیگینز 
ترجمه : محمود احمدپور داریانی 
 

سنگ فرش هر خیابان از طلاست


سنگ فرش هر خیابان از طلاست(مقدمه)
بعد از جنگ ویران کننده کره، چونگ از هیچ شروع کرد و یکی از بزرگترین شرکت هاي جهان را ساخت. او بنیانگذار و رئیس دوو می باشد. این مرد 55 ساله با نگرش حرفه اي و بی قرارش، تقریبًاً به همه نقاط جهان دسترسی بی حد و حصري دارد. او بیش از نیمی از سال را به سراسر جهان سرکشی می کند تا فرصت هاي ممکن را کشف کند.
او یک ریسک کننده جسور در جهان سوم محسوب می شود.کیم مسلماً براي فعالیت هاي خود محرکی دارد، اما محرك او زیاده طلبی نیست. کیم در جهان کسب و تجارت کشور کره موقعیت ممتازي دارد. او گاهی آنقدر خوب به نظر می رسد که نمی تواند واقعی باشد.کیم به جاي اینکه صحنه گردان یک نمایش انفرادي باشد، با استخدام بیش از 90,000 کارمند و افزودن روحیه خلاق و جسورانه خود به آنها کارآیی خود را چندین برابر کرده است.کیم به نقاط ضعف شخصی اش ازعان دارد. او می گوید:" من از نقاشی یا موزیک اطلاعی ندارم. تصور می کنم این نوعی عدم تعادل است، ولی تمام توجه من به کسب و کار است."به هر کجا که می روم، فوراً در می یابم  که پول در کجا باید به دست بیاید. روزي به شوخی می گفتم که سنگفرش هر خیابان از طلاست، بنابراین بدون تلاش زیاد، مقدار هنگفتی از آن را به دست می آورم. البته، در دنیا جاهایی وجود دارند که در خیابان هایش پول نریخته است و پول درآوردن در آن مکان ها کار ساده اي نیست، کار زیاد و مشقت بسیار می طلبد. با این وجود، این شوخی را کرده ام تا نشان دهم علائق واقعی من در کجا هستند.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل1:رویاها نیروهاي لازم براي تغییر جهان هستند.)
●تاریخ متعلق به کسانی است که رویاهاي بزرگ در سردارند.
در دوران دبستان، بچه فقیري بودم. حتی یک سکه در جیب نداشتم ولی رویاهاي بسیاري داشتم.از هر آنچه که جوانی به همراه خود می آورد، رویاها مهمترین هستند. مردمی که رویا دارند، فقر را نمی شناسند. تاریخ متعلق به کسانی است که رویاهایی بزرگ در سر دارند. رویاها نیروهاي لازم براي تغییر جهان هستند. رویاها اغلب انسان ساز هستند. آنها شخصیت، کار و حتی سرنوشت انسان را کنترل می کنند. و یک انسان با رویاهاي غلط مانند انسان بدون رویا در معرض خطر است.
وقتی که 5 نفري شرکت صنعتی دوو را راه اندازي کردیم، من یک رویا داشتم. رویاي من این بود که با فعالیت جمعی و مشترك به توسعه اجتماعی کمک کنم. همانطوري که شرکت رشد می کرد، رویاي من نیز تحقق مییافت ،فقط در مدت 10 سال بزرگترین ساختمان کره را در اختیار داشتم، همانجایی که امروز مرکز دوو است. رویاي تازه اي را شروع کردم، رویایی که شرکت را تا آنجا توسعه دهم که بتوانیم این ساختمان عظیم را پر از کارمندان دوو کنیم.در حال حاضر رویاهاي دیگري در سر دارم. یکی از آنها این است که کالاهایی با بهترین کیفیت در جهان را در زمان حیاتم تولید کنم.من براي این رویا خیلی ارزش قائل هستم، مهم نیست که آن کالا چه باشد. می تواند هر چیزي باشد تا آنجایی که بهترین در نوع خود در جهان به حساب بیاید.رویاي دیگر که بزرگترین رویاي من است این است که می خواهم از من به عنوان یک کارآفرین محترم یاد کنند. می خواهم در زمینه کارم از من به عنوان یک حرفه اي یاد شود، و آخرین رویاي من کمک به ساختن جامعه اي است که در آن کارآفرینان مورد احترام باشند. من آنقدر به کار کردن ادامه می دهم تا این رویا به حقیقت بپیوندد.
 
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل2:فلسفه من در زندگی) ● چرا یک خوش بین مادرزاد هستم.
اگر تنها 1 درصد شانس موفقیت در یک پروژه وجود داشته باشد، یک صاحب کسب و کار واقعـی آن 1 درصـد را بـهچشم جرقهاي می نگرد تا آتشی با آن روشن کند.در کسب و کـار حـق نداریـد کـه 1 را روي 1 بگذاریـد و عـدد 2 را بدست بیاورید . شما باید 1 را تبدیل به 10 کنید و 10 را تبدیل به 50. روش شمارش در کسب و کـار چنـین اسـت.
در سراسر زندگیام، بدون توجه به رویدادهاي آن، هرگز خوش بینی  را کنار نگذاشته ام .همیشه موقعیت هـاي بحرانـیرا چیزي بیش از خطراتی آنی و زودگذر تصور نکردهام و این عصاره خوشبینی من میباشد.به یـک معنـی، کـسب وتجارت را نوعی جنگ تلقی میکنم. هرچه کسب و تجارت بزرگتر باشد، حوادث بیشتري در پیشرو خواهید داشت وبیشتر باید براي آن مایه گذاشت.وجه تمایز من با سایر صاحبان کسب و تجارت، تجربه قابل ملاحظـه مـن در خریـدشرکتهاي ورشکسته و راهاندازي مجدد آنهاست.رها کردن عملاً بدبینی است. وقتی دیگران شمارش غیرممکنهـا راآغاز میکنند، من شمارش امکانات را شروع میکنم.دقیقاً از همان لحظه آغاز، بایست نسبت به هـر آنچـه کـه انجـاممیدهید، خوشبین باشید. اما یـک چیـز هـست کـه بـراي تحقـق احتمـالات ضـروري اسـت و آن از خودگذشـتگیاست.همچنین بایست یک فلسفه زندگی داشته باشید. مردم وقتی واژه فلسفه را مـیشـنوند آن را چیـزي مغروانـه ومشکل در نظر میگیرند، اما فلسفه زندگی آنقدرها هم مشکل نیست. مهم نیست که چه کاري انجام می دهیـد، خـودرا وقت آن کار کنید، و اگر شما میتوانید که خود را وقف اسـتفاده جامعـه کنیـد، همـین کـافی اسـت.جرقـه  بـرايایده هاي خلاق از زیاد کارکردن و زیاد فکر کردن سرچشمه می گیرد.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل3:جرقه  براي ایدههاي خلاق از زیاد کارکردن و زیاد فکـر کـردنسرچشمه می گیرد.)
●چگونه رویاهاي خلاق داشته باشیم
مغز شما هنگامی رشد میکند که از آن استفاده کنید. جرقه براي ایده هاي خلاق زمانی ایجاد می شود که شما سخت مشغول کار و تفکر هستید. ایده ها از ورود اطلاعات سرچشمه می گیرند.
در مورد من زمان کاري وقتی است که به نحو احسن فکر میکنم. مغز انسان بیشتر نیروهاي بالقوه و دستنخورده راپردازش میکند. مـیگوینـد کـه یـک آدم تنهـا در حـدود 10 درصـد از ایـن نعمـت را بـه طـور متوسـط اسـتفادهمیکند.معتقدم که نیروهاي بالقوه بیشتر مردم فراتر ز مقداري است که از آن آگاهی دارند، یا حاضرند از آن اسـتفادهکنند.هرچه زودتر بیشتر کار کنید، شبها رویاهاي شما واقع گرایانه تر می شوند. وقتی که مغز انسان لبریز اسـت رویاهـاشگفت آور هستند. تجربه نشان می دهد که رویا، آرزوي انجام کاري است.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 4:هر کس که خود را وقف کارش کرده هرگـز شکـست نخـوردهاست.)
●کار، سرگرمی من است.
مشغلهام بسیار است، و باید اعتراف کنم که از این بابت بسیار خوشحالم، اعتقاد دارم که اگر خود را وقـف کـار کنیـدموفقیت شما تضمین شده است. هیچکس نیست که خود را وقف کار کرده باشد و شکست خورده باشد. 
تصور می کنم مردم متحیر مانده اند که یک اسب کاري همچون من چه لذتی از زندگی می برد.
به نظر من باعث تاسف است که انسانهایی که در سرآغاز زندگی هستند، آنهایی که باید سرشار از آرزوهـاي بـزرگ،نشاط و جاهطلبی باشند، احساس کنند که کار باعث دردسر و مزاحمت است. اهانت بزرگی به اخلاق کـار اسـت کـهکار، عرق جبین، و تلاش را تنها از دیدگاه اهانتهاي مالی بنگریم در حالی که شما باید آنها را از دیدگاه اهانـت هـايمالی بنگریم در حالی که شما باید آنها را از دیدگاه پیشرفت، تحقق خواسته ها، رشد شخصی و کمک به بهبـود وضـعجامعه در نظر بگیرید.
اگر مجبور باشم که بگویم از چیزي بسیار لذت میبرم، باید اعتراف کنم که آن چیز، کار است . هرگز مجبـور بـه کـارنکردهام و هیچکس نیز مرا مجبور به کار نکـرده اسـت. بنـابراین اگـر سـرگرمی چیـزي اسـت کـه بـه شـما لـذت ورضایت خاطر می دهد پس سرگرمی من کار است.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 5:براي پیشگامان جهان جاي بزرگی است و به انـدازه نامحـدودکار وجود دارد)
●جهان جاي بزرگی است.
به کارکردن عشق میورزم. از آن نوع افرادي هستم که نمیتوانند به مدت طولانی آرام بنشینند. شـروع کـردن یـککار و نیمه تمام رها کردن آن از نظر من هیچ ارزشی ندارد. آنهایی که از شکست و مواجهه با تـنش هـا مـی هراسـند،هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید. جهان بزرگ و در انتظار شماست، و کارهاي بسیاري هست که می توانید انجام دهید. باید جاهایی را پیدا کنید که دست هیچکس به شما نرسیده و کارهایی را بکنید که هیچکس تا به حال انجـامنداده است . تاریخ به دست کسانی ساخته شده که اشتیاق انجام اینگونه کارها را داشته اند. اینگونه آدم هـا، پیـشگامانواقعی جهان هستند.
تاریخ تایید میکند که قدرت و رفاه ملتها با روحیه پیشگامی ساخته شده است و تخریب و ویرانی نتیجه بیخیـالیو فرار از مسئولیت است.
براي پیشگامانی که مشتاق هستند راههاي جدیدي را طی کنند و کارهاي تازه انجام دهند، دنیاي بیرون واقعاً جـايبزرگی است و کارهاي نامحدودي هستند که میتوانند انجام دهند. من اینگونه زندگی کرده ام و به همـین گونـه نیـززندگی خواهم کرد. کارهاي تازه خواهم کرد و هر آنچه در توان دارم براي انجام آنها به کار خواهم برد.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل6: اقلیت خلاق)
فریب اعداد را نخورید، آنها فقط از تعداد حرف می زنند، و این محدودیت بزرگی است. فرض کنید 100 خوك و 1 آدم دارید، اعداد فقط می گویند که نسبت آنها صد به یک است و بس. اعداد گول می زنند. آنها نمی توانند از قدرت اقلیت چیزي بگویند.
● اقلیت خلاق
مورخ مشهور آرنولد توین بی از آنانی که کمک به پیشرفت تمدن می کنند با عنوان اقلیت خلاق نام می برد که اقلیت بسیار کوچکی هستند اما تاثیر آنها با تعدادشان تعیین نمی شود بلکه خلاقیت آنهاست که تعیین کننده است. الهامات این گروه اقلیت خلاق به اکثریت غیرخلاق این فرصت را می دهد که در توسعه تاریخ شرکت کنند. نمی توان تنها گفت که این حق اقلیت خلاق است که این کار را بکنند، بلکه وظیفه و مسئولیت آنهاست و باید این کار را بکنند. اجتماع و تاریخ بدون دخالت آنها نمی توانند پیشرفت کنند. این اقلیت خلاق مجبورند که اکثریت غیرخلاق را وادار به تغییر کنند تا تاریخ پیشرفت کند. اگر آنها این کار را نکنند، یک جامعه یا یک تمدن را به آخر خط م یرسانند.
سرکوب کردن خلاقیت این اقلیت خلاق همچنین منجر به سقوط اجتماع یا تمدن خواهد شد.باید خلاق شد و خلاقیت براي توسعه، پیشرفت و خوشبختی جامعه و نوع بشر کار کرد.آنچه که باید در شما وجود داشته باشد دیدگاهی وسیع و روشن است از آنچه قادرید براي ملت و مردم انجام دهید، و علاوه بر آن چه کار مفیدي می توانید براي تاریخ بشریت انجام دهید.گروه اقلیت خلاق گروهی مثبت است. اقلیت خلاق به پیشرفت تاریخ اعتقاد دارد و نیروي بیشتري به چرخ هاي تاریخ می دهد تا پیشرفت کرده و توسعه یابد.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 7: چه کسی نبوغ خفته را بیدار خواهد کرد؟) 
اگر فقط به فکر حفظ خودتان باشید، دیگران از شما پیشی خواهند گرفت. حفظ وضع موجود، واپس گرایی است.
● چه کسی نبوغ خفته را بیدار خواهد کرد؟
انسانها تواناییهاي شگفت انگیزي دارند که معموًلاً در درون ما وجود دارند و ما از آنها اگاه نیستیم. آنهایی کـه ایـن تواناییهاي بالقوه را کشف می کنند موفق  میشوند.
شما باید خود را به طور خلاق و سازنده پرورش دهید. فیلسوف فرانسوي هنري برگـسون گفتـه اسـت کـه پیـشرفتکردن همان فلسفه طبیعت است. همه موجودات زنده باید به طور فعال و سازنده رشد یابند و این اغلب به نـام اصـلزندگی نامیده میشود. بنابراین همواره باید مراقب پیشرفت خود باشید و تلاش بسیار کنید کـه هـر روز بـاهوشتـر،تیزتر و بهتر شوید. باید با دیگران دست و دلباز و با خودتان سختگیر باشید و باید مراقب باشید کـه در ورطـههـاي  بهانهیابی و توجیه وارد نشوید. اگر خودتان را یک آدم دمدمیمزاج و هوسباز بدانید، دیگران نیز درباره شما همینطورفکر خواهند کرد.
با خودتان سختگیر باشید. هرگز تصور نکنید که به هدفتان رسیدهاید، هرگز از آنچه به دست آورده اید، راضی نباشید.
خود را براي بقیه زندگیتان آماده کنید. اگر حرکت نکنید، فلج میشـوید . نیروهـاي بـالقوه خـود را تـا آخـرین حـدگسترش دهید، چون اگر اراده کنید، شما هم می توانید نبوغ خفته خود را بیدار کنید.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 8: خوشبختی حقیقی چیست؟)
دانش خود را در اختیار دیگران قرار دهید. خودخواهی فکري مثل خودخواهی مادي زشت و منفور است.
●خوشبختی حقیقی چیست؟
دانش همواره به شدت ارزشمند بوده است، و من در دورانی بزرگ شدهام که عبارتی مثل: "دانش خود را در اختیـاردیگران قرار مده" بسیار رایج بودد. این ضربالمثل خودخواهی و سردي خاصی را منعکس مـیکنـد . مـن شخـصاً " دانش خود را با دیگران تقسیم کنید" را ترجیح می دهم، چرا که مسئولیت دانایان این است که فرصت یاد گرفتن بـهدیگران بدهند و این دست و دلبازي نباید تنها محدود به یاد گرفتن باشد، ما بایـد هرچـه داریـم را بـا همنـوع خـودقسمت کنیم . ما باید دانش و پول خود را با دیگران قسمت کنیم چرا که خودخواهی فکري و مـادي هـر دو بـه یـکاندازه زشت و منفورهستند. براي دیگران زندگی کردن اهمیت دارد. به محض اینکه شروع کردیم تا براي رفاه دیگران تلاش کنیم، جهان شاداب تر، گرمتر و خوشبخت تر شده و زندگی با ارزش  می شود.
من شخصا نمی توانم با اطمینان پاسخ این پرسش را بدهم که خوشبختی حقیقی چیست؟ ، ولی مسلماً می دانم کـهخوشبختی ربطی به دارایی، قدرت و شهرت ندارد. اما به جرئت میتوانم ادعا کنم که زمانی را به خاطر میآورم که ازلحاظ مادي در پایین ترین حدممکن بودم ولی خوشبخت ترین آدم بودم.
از آن زمان همواره تلاش کردهام تا به فلسفه اي عمل کنم که مبناي آن رفاه دیگـران باشـد. امـا متوجـه شـده ام کـهچقدر مشکل است. ولی با این وجود تصمیم گرفته ام حتی سخت تر از همیشه تلاش کنم تا آنگونه زندگی کنم.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 9: مدیریت هدفمند کافی نیست. تصمیم گیري در محل) کسب و کار چیزي بیش از پول درآوردن است. گاهی اوقات کمتر ضرر دادن نیز مهم است.
●مدیریت هدفمند کافی نیست. تصمیم گیري در محل
مدیریت هدفمند شش مرحله دارد: برنامه ریزي، سازماندهی، رهبري، کنترل، انعطاف پذیري، تصمیم گیري سریع.
یک سازمان بزرگ باید انعطاف پذیري داشته و خود را با موقعیت هاي متغیر هماهنگ کرده و تصمیم هاي سریع بگیرد. علت اینکه بسیار سفر می کنم همین است.در کشورهاي در حال توسعه که کسب و کار بسیاري در آنها دارم ،اغلب قوانین تغییر می کنند. در این کشورها بسیاري از ریسک ها بزرگتر از حد معمول هستند. اگر تصمیمی را به تاخیر بیندازید، برایتان گران تمام می شود.هنگامی که مدیران اجرایی با بسیاري از عدم اطمینان ها روبه رو می شوند ،گاهی اوقات تصمیم گیري برایشان مشکل می شود. اما کسب و کار فراتر از پول درآوردن است. گاهی اوقات کمتر ضرر دادن نیز مهم است. یک شرکت بزرگ مانند یک گلوله برف غلتان حرکت می کند. اما اگر شما در دوران ضرردادن باشید، اقدام صحیح آن است که کاري کنید تا جلوي ضرر را بگیرید. بنابراین علت سفرهاي من بدست آوردن اطلاعات به روز و فوري می باشد تا در همان محل و به موقع تصمیم گیري نمایم.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 10: مدیریت هدفمند کافی نیست.)
تصمیم گیري در محل کسب و کار چیزي بیش از پول درآوردن است. گاهی اوقات کمتر ضرر دادن نیز مهم است.
● تصمیم گیري در محل.
مدیریت هدفمند شش مرحله دارد: برنامه ریزي، سازماندهی، رهبري، کنترل، انعطاف پذیري، تصمیم گیري سریع.
یک سازمان بزرگ باید انعطاف پذیري داشته و خود را با موقعیت هاي متغیر هماهنگ کرده و تصمیم هاي سریع بگیرد. علت اینکه بسیار سفر می کنم همین است.در کشورهاي در حال توسعه که کسب و کار بسیاري در آنها دارم ،اغلب قوانین تغییر می کنند. در این کشورها بسیاري از ریسک ها بزرگتر از حد معمول هستند. اگر تصمیمی را به تاخیر بیندازید، برایتان گران تمام می شود.هنگامی که مدیران اجرایی با بسیاري از عدم اطمینان ها روبه رو می شوند ،گاهی اوقات تصمیم گیري برایشان مشکل می شود. اما کسب و کار فراتر از پول درآوردن است. گاهی اوقات کمتر ضرر دادن نیز مهم است. یک شرکت بزرگ مانند یک گلوله برف غلتان حرکت می کند. اما اگر شما در دوران ضرردادن باشید، اقدام صحیح آن است که کاري کنید تا جلوي ضرر را بگیرید. بنابراین علت سفرهاي من بدست آوردن اطلاعات به روز و فوري می باشد تا در همان محل و به موقع تصمیم گیري نمایم.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 11: درسی براي تصمیم گیري) کار هر چه می خواهد باشد، تصمیم نهایی با مدیر ارشد است.
●درسی براي تصمیم گیري
وقتی که کسب و کاري انجام میدهید، به شرایط تصمیم گیري بسیار زیادي برخورد می کنید.گـاهی ایـن تـصمیم هـاجزئی هستند و گاهی نیز این تصمیم ها حیاتی بوده و می توانند روي تمام سرمایه شرکت اثر بگذارد.
ولی کار هرچه میخواهد باشد، مدیر باید تصمیم نهایی را بگیرد. در طی سالها، با تعداد بسیار زیادي از همکاران کـارکردهام .اما لحظههایی که بیش از همه احساس تنهایی میکردم، لحظـههـایی بـوده کـه بایـد تـصمیمگیـري انجـاممیدادهام.البته همکاران و کارمندان همـه نـوع اطلاعـات و کمـک را در اختیـار مـن قـرار مـیدهنـد . امـا بـه علـتمسئولیتهایی که دارم، نمی توانند تصمیم نهایی را براي من بگیرند. دقیقاً به همان علت که نمی توانم آنها را مـسئولخودم بدانم . همچنین نمیتوانم آنها را مسئول تصمیم هاي خودم قرار دهم.تصمیم گیري نه تنها در کـسب و تجـارت،بلکه در سراسر زندگی اهمیت دارد. زندگی از تصمیمگیريها تشکیل شده و یک تصمیم غلط می تواند تمام زندگی را نابود کند . گاهی اوقات از خودم میپرسم که آیا اینطور نیست که همه ما تنها به این علت زندگی می کنیم که فرصت مناسبی پیش بیاید و یک تصمیم درست بگیریم که منجر به موفقیت شود. 
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 12: سخت ترین فروشی که تا به حال  کردهام).
یک کمک ناچیز می تواند بسیار با ارزش باشد.
●سخت ترین فروشی که تا به حال کرده ام .
براي اولین بار که براي فروش کالایی دچار مشکل شدم زمانی بود که در اوایل دهه 1970 به شیکاگو آمدم و به شرکت سیرز مراجعه کردم تا پیراهن هاي ما را خریداري کنند. در آن روزها هیچکس دوو را نمی شناخت.
اولین روزي که به فروشگاه سیرز رفتم، پاسخ منفی ندادند ولی گفتند که باید صبر کنیم. اگر لازم بود، ده  بار دیگر هم به آنجا می رفتم تا بالاخره خریداري را ملاقات کنم.سرانجام قرار شد که جیم وایس را ملاقات کنم. او خریدار ارشد پیراهن هاي مردانه در فروشگاه سیرز بود. فروشگاه سیرز یک سفارش آزمایشی داد و سپس کسب و تجارت ما آرام آرام بالا گرفت به عنوان یک شرکت کوچک، ما افتخار می کردیم که اقلام مورد نیاز یکی از بزرگترین فروشگاه هاي ایالات متحده را تأمین می کردیم.فروشگاه سیرز بسیار به من کمک کرد چون من نیز به خاطر آن زیاد کار کردم. ارتباط ما، مثل ارتباط اعضاي یک خانواده شد.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل13: چگونه از جلسات کاري طـولانی اجتنـاب کنـیم یـا چگونـهاطلاعات را به سرعت جذب کنیم.)
جلسات بیشتر نه تنها باعث کاهش آشفتگیها نمیشود، بلکه آنها را افزایش می دهد. نخست تصمیم گیري هاي آسـانرا انجام دهید. این کار، آنها را از سر راه بر می دارد.
●چگونه از جلسات کاري طولانی اجتناب کنیم یا چگونه اطلاعات را به سرعت جذب کنیم.
مدیران اجرایی آمریکایی گله میکنند که بخش بزرگی از یک روز کاري را صرف جلسات شرکت می کنند.            جلسههاي بیش از حد، فقط آشفتگی را افزایش میدهد. شما باید ویژگـی پنهـان هـر موقعیـت و تجربـهاي را لمـس کنیـد تـااطلاعات درست را به دست آورده و بتوانید تصمیمهاي صحیح بگیرید.کـسب اطلاعـات، تـشکیل جلـسات را توجیـهمیکند.یک مدیر اجرایی رده بالا به اطلاعات کلیدي نیاز دارد تا تصمیم گیري کند. من اسناد را نمـی بیـنم، بـه  آنهـاگوش می کنم. به جاي خواندن گزارش ها، آنها را به یک دستیار می دهم تا نکات اساسـی و سـوال هـاي موجـود را بـهاطلاع من برساند. در بیشتر مواقع، مدیران نزد من می آیند و گزارش شفاهی مـی دهنـد . اگـر موضـوع مهمـی مطـرحباشد، سند مربوطه را همانجا مطالعه میکنم. از مدیر اجرایی مربوطـه تـصمیم او را جویـا مـیشـوم، اگـر تـصمیم اوصحیح باشد به او می گویم : "ادامه بده". م یخواهم که مدیرانم مسئولیت قبول کنند، بـه جـاي آنکـه انتظـار داشـتهباشند که همه تصمیم ها را من بگیرم.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل14:راز انتصاب شغلی خوب.) هیچکس چیزي را از روي زمین بر نمی دارد تا بخورد. 
●راز انتصاب شغلی خوب.
هر کسی و هر چیزي در زندگی جاي خود را دارد. تنها زمانی آرامش و نظم وجود دارد که هر چیزي در جاي خودش باشد. وقتی چیزي در جاي خودش نباشد، سردرگمی و آشفتگی به وجود می آید.
خیلی مهم است که ما غذا داریم، چون باید غذا بخوریم. اما مثلا برنج باید در بشقاب باشد که قابل خوردن باشد.
هیچکس برنج را از زمین بر نمی دارد تا بخورد؛ چون همین که زمین را لمس کرد، غیرقابل خوردن می شود. اگر برنج از بشقاب خورده شود منبع انرژي انسانی می شود، اما اگر روي زمین ریخت با بقیه آشغال ها دور ریخته م یشود.بنابراین هر چیزي باید در جاي خودش باشد؛ وقتی که چنین نیست، مشکل به وجود می آید. مشکلات وقتی ایجاد می شوند که کاري را که قرار است انجام دهید، انجام نمی دهید. همه ما باید کاري را بکنیم که باید بکنیم.
اگر تعادل و توسعه اجتماعی سریع را انتظار داریم، کارگران نباید جاي خود را با قشر دیگري عوض کنند.
سیاست پرسنلی ما انتصاب شخص مناسب در محل مناسب است، چون این یک ضرورت است تا یک شرکت بر منوال طبیعی خود اداره شود.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 15:چرا مدیران را از همان شرکت ارتقاء می دهم.) هرگاه اشتباهی رخ می دهد، مدیر ارشد باید مسئولیت آن را بپذیرد.
●چرا مدیران را از همان شرکت ارتقاء می دهم.
هر کسی که سخت کار می کند، می تواند مدیر قابلی باشد، اما شما بایست تشخیص دهید که بهترین فـرد بـراي یـکشغل خاص در شرکت شما چه کسی است. وقتی کسب و تجارت را توسعه مـیدهیـد بـه کـسی نیـاز داریـد کـه بـاجسارت روبه جلو حرکت کند. پس از توسعه، مدیري از نوع دیگر نیاز دارید تا شرکت را یکپارچه و متحد کند. سپس هنگامی که کسب و تجارت دچار رکود میشود، باز هم به نوع دیگري از مدیران نیاز دارید که مجـدداً شـرکت را بـهسمت جلو حرکت دهند. بدون شناخت از شخصیت مدیران، قضاوت در مورد آنان مشکل است. چطور مـیشـود کـهمدیر ارشدي را از جاي دیگري آورد که مدیران شما را به خوبی بشناسد و از آنان انتظار وفاداري داشته باشد؟ هرگاه اشتباهی رخ میدهد، مدیر اجرایی ارشد باید مسئولیت آن را به عهده بگیرد. به این ترتیب، مـدیران دیگـر بـهرئیس خود اطمینان بیشتري پیدا می کنند و او می تواند شخص مناسب را براي هر شغل انتخاب کند.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل16: چگونه بهترین دستیار جهان را بیابیم.) فرصت هاي بزرگ باید به دنبال انجام وظایف بزرگ بیایند.
● چگونه بهترین دستیار جهان را بیابیم یا چگونه بهترین برنامه آموزشی را داشته باشیم.
هر سه سال یک بار مرد جوانی را انتخاب می کنم که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده باشد تا به عنوان دستیار شخصی من کار کند. همچنین وظایف خطیري نیز بر عهده این شخص قرار داده می شود.
او همه کار می کند از حمل اثاثیه سفر گرفته تا یادداشت برداري از جلسات تا بعدًاً آنها را پی گیري کند.شغل دستیاري شخصی بیشتر از انجام کارهاي ضروري من، براي آموزش افراد جوان است. پس از سه سال کار طاقت فرسا ،دو راه به دستیار شخصی ام پیشنهاد می کنم و او مختار است هر کدام را که دوست دارد انتخاب کند، یکی امکان ادامه تحصیل در خارج از کشور به هزینه شرکت و دیگري اینکه مستقیماً وارد شغل مدیریت شود. آنها زودتر از دیگران ارتقاء می گیرند چون بیشتر و سخت تر از دیگران کار کرده اند .کار کردن با من برنامه آموزشی مطلوبی است.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل17: چگونه مدیران تنبل را تحریک کنیم تا کار کنند.) ●چگونه مدیران تنبل را تحریک کنیم تا کار کنند.
گاهی اوقات متوجه می شوم که یکی از روساي 22 شرکت تابعه دوو زیاد سخت کار نمی کند. از او می خواهم که هر سه ماه یکبار یک گزارش 200 صفحه اي درباره جزئیات اقداماتی که انجام داده براي من بنویسد. بعد آن گزارش را فقط بایگانی می کنم و دیگر هیچ. مدیر مربوطه تصور می کند که گزارش را خوانده ام. اما نوشتن این گزارش بسیار مهم است، چون او باید همه جوانب شرکت را از نزدیک تحت نظر بگیرد و همین مسئله او را بسیار گرفتار و درگیر م یکند. بعضی وقت ها کمی از گزارش را می خوانم، البته به منظور اینکه چند سوالی از او بپرسم. این درمان خوبی براي مداواي مدیران تنبل است.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل18: اهمیت نوآوري و چگونگی انجام آن.) بیشترین نوآوري ها بر نظرات ساده استوار هستند.
●اهمیت نوآوري و چگونگی انجام آن
نوآوري در زندگی یک ضرورت است و به آن سختی ها نیست که ممکن است شما فکر کنید. این چیزي است که به هر کجا می روم، روي آن تاکید می کنم. نوآوري به خودي خود مشکل نیست، اینکه آیا می خواهید نوآوري کنید یا نه ،این مهم است. اگر با دقت به نوآوري هاي واقعاً باارزش  نگاه کنید، بیشتر آنها  در حقیقت بر اساس نظرات کاملاً ساده بنیاد گذاشته شده اند که اغلب نتایج بزرگی به بار می آروند. نورآوري همچنین نقش بسیار مهمی  در مدیریت شرکتی دارد.
نوآوري نقش برجسته اي در تاریخ نوع بشر ایفا کرده است. نوآوري با عزم و اراده یک شخص خلاق شروع می شود تا با ساختن یک چیز نو واقعیت رایج را رها کند. من همیشه بر اهمیت خلاق بودن تاکید کرده ام، چون افراد خلاق تاریخ ساز هستند و حرکت رو به جلوي تاریخ  را تداوم می بخشند.
ایجاد خلاقیت با مطرح کردن چند سوال درباره وضعیت فعلی شروع می شود :" آیا نهایت تلاشم را کرده ام؟ آیا شرایط فعلی مطلوب است؟ می توانیم محصول بهتري تولید کنیم؟ روش بهتري وجود ندارد؟" چنین کندوکاوي خلاقیت خفته شما را تحریک می کند. هر چه بیشتر کندوکاو کنید، نتایج بهتر و بزرگتر خواهد بود.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 19: به گونه اي فکر کنید که گویی مالک شرکت هستید) ●به گونه اي فکر کنید که گویی مالک شرکت هستید
اگر نگاهی به اطراف خود بیندازید، آدمهایی را میبینید که نه تنها به وظیفه خود عمل می کننـد، بلکـه بـدون آنکـهکسی از آنها بخواهد، به خاطر دیگران نیز کار میکنند. از طرف دیگر، آدمهایی را هم میبینید که تا به آنهـا نگوییـدوظیفه خود را انجام      نمیدهند، چه رسد به آنکه براي دیگران کاري را انجام دهند.
همواره باید با ذهنیت یک مالک کار و زندگی کنید . کسی که چنین ذهنیتـی دارد، هرگـز مقتـضیات زمـان او را آزارنمیدهد. او خلاق، مبارزهجو و سرشار از اراده و تصمیم است. کارمندانی که با این ذهنیت کار می کنند، شرکت را بـهموفقیت میرسانند. آدمهایی که ذهنیت کارگري دارند، فقط میخواهند دستور مقامات بالاتر را اجـرا کننـد و کـاريانجام دهند و حقوق ماهیانه برایشان کافی است. شاید براي انجام دستورات مـافوق بـه سـختی هـم کـار کننـد ولـیشرکت با چنین کارکنانی هرگز موفق نخواهد شد.
یکی از بدترین کارها در زندگی رفع مسئولیت است . اگر فقط عذر و بهانه بتراشید و فاقـد حـس مالکیـت باشـید، بـهآسانی در ورطه بیتفاوتی و بیخیالی غرق شده و صرفاً یک تماشاچی و ناظر میشوید. متاسفانه، بعضی ها ایـن دورانرا "عصر تماشاچی" می نامند.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل 20: از سندرم قابل قبول بودن برحذر باشید.) قابل قبول بودن به تنهایی هیچگاه راه گشا نیست.
● از سندرم قابل قبول بودن برحذر باشید.
هنوز این کابوس را مکرراً میبینم. کابوسی که در آن نتوانسته ام از دانشگاه فارغ التحـصیل شـوم. در حقیقـت چیـزينمانده بود که فارغ التحصیل نشوم. در ترم آخر دانشگاه به جاي حضور در کلاس درس، براي یک آژانـس دولتـی کـارم یکردم.
البته دانشجویان ترم آخر، از جمله خودم، به دنبال پیدا کردن کار بودند. ولی این ذهنیت که "دیگـه تمومـه" عامـلبزرگتري براي غیبت ازکلاس بود.
من نمیدانستم که در یکی از دروس استاد هر روز حضور و غیاب مـیکنـد و بـه کـسانی کـه تعـداد معینـی غیبـتکرده اند، نمره قبولی نمی دهد. خیلی دیر متوجه شدم و وضعیت دشواري پیش آمده بود.
به نظر من استاد تصور کرد که من دانشجوي بی مسئولیتی هستم ، زحمت بسیار کـشیدم تـا بـه او ثابـت کـن کـهاینطور نیست . بالاخره استاد تسلیم شد به شرط آنکه گزارش خاصی بنویـسم و تـسلیم کـنم. همـینکـار را کـردم وفارغالتحصیل شدم . اما براي من درس خوبی بود تا بر "سندرم قابل قبول بودن" فائق بیایم. دانشجوي سال آخر بایدبه اندازه دانشجوي سال اول کوشا و ساعی باشد، شاید حتی بیشتر. اما من فقط به ایـن فکـر بـودم کـه بـه گونـهاي مناسب وقتم را بگذارنم تا فارغالتحصیل شوم . احساس میکرد که همانقدر که قبلاً آموخته  بودم کافی و خوب است.
درسی که از این تجربه آموختم چنان اثري روي من گذاشت که هنوز درباره آن چنین کابوسی دارم.
در نتیجه، از زمانی که کسب و تجارت خود را شروع کردم هرگز نشانه بیماري "خوبه" را در میـان کارکنـانم تحمـلنکردهام .این نشانه بیماري هیچ سودي براي شخص یا جامعه در برندارد.مهم نیست که چکار میکـنم، ولـی دوسـتدارم آن را درست و کامل انجام دهم. این براي موفقیت بسیار ضروري است. اصل درست انجام دادن کار را بـه همـهکارکنانم القاء کردهام .این اصلی است که مردم نه تنها در تولید، بلکه باید در همه چیز اعمـال کننـد. نهایـت تـلاشخود را تا انتهاي کار نه تنها مهم بلکه ضروري است. این اصل در دوو یک سنت و عصاره فرهنگ شرکت شده است.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل21:چگونه بازارهاي جدید سودآور را انتخاب کنیم.) ● چگونه بازارهاي جدید سودآور را انتخاب کنیم.
در دوران شکوفایی سازندگی در خاورمیانه در اواخر دهه 1970، ما  تصمیم گرفتیم به جاي خاورمیانه، به آفریقا برویم چون رقابت در آنجا کمتر بود.بعد از مطالعه وضعیت در آفریقا، ما سه بازار را براي فعالیت انتخاب کردیم: سودان، که بیشترین زمین را دارد؛ نیجریه، که بیشترین جمعیت را دارد؛ و لیبی که ثروتمندترین است.بعضی ها کار در این کشورها را ریسک تلقی می کنند، اما راز موفقیت در کسب و کار در چنین جاهایی این است که تا چه اندازه با این ریسک خوب برخورد شود. مسئله فقط آمادگی است، که مشاهده مداوم براي کنترل توسعه هاي جدید را ایجاب م یکند و به همین علت است که حداقل نیمی از سال را در سفرهاي خارج می گذرانم. با دیدن، شنیدن و احساس تغییرات دست اول این امکان وجود دارد که میزان ریسک را به حداقل و بازدهی را به حداکثر رساند.
ما نه تنها کسب و تجارت کردیم، بلکه به دولت کره هم کمک کردیم. بیشتر کشورهاي آفریقایی تنها با کره شمالی روابط دیپلماتیک داشتند، اما پس از آشنایی با دوو روابط دیپلماتیک خود را با کره جنوبی عادي کردند.ما ریسک موجود در این بازارها را نادیده نمی گیریم، بلکه با توجه به ریسک موجود و آگاهانه این بازارها را انتخاب می کنیم.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل22: راهی مطمئن براي سود بردن)
●راهی مطمئن براي سود بردن- به دیگران کمک کنید.
هر کس به نوعی در یک زمانی به کمک نیاز دارد و هیچکس آنقدر بیارزش نیست که نتواند به دیگري کمـک کنـد.
همه ما به هم وابستهایم و به کمک یکدیگر نیاز داریم.همیشه کمک به دیگران پاداش دارد. ممکن است ایـن پـاداشمستقیمًاً به شخص نیکوکار برنگردد، ولی کسی از این کمک سود خواهد برد. این در زندگی یک اصل است. کمک به دیگران کمک به خود است. اگر شما تنها چشم به منافع خود داشته باشید و از کمک به نیازمنـدان اجتنـاب کنیـد،ممکن است در کوتاهمدت موفق باشید، اما در دراز مدت زیان خواهید کرد. اگر در روابط انسانی تنهـا بـه فکـر سـودشخصی خود باشید، در آن صورت خود را به خطر افکندهاید. در هر کاري باید منافع دو طرف را در نظر گرفـت. اگـریکی از طرفین تمامی منافع را به قیمت نابودي طرف دیگر می طلبد، در آن صـورت ایـن رابطـه زیـاد طـول نخواهـدکشید.
اگر روابط شخصی خوبی داشته باشید، میتوانید در زندگی موفق شوید، روابط خوب بـا اشـخاص برجـسته مـوهبتیاست که بسیار با ارزشتر از پول است، چون روابط خوب را نمیتوان با پول خرید . اما روابط انسانی همانقدر که مهـمهستند، مشکل نیز میباشند. و این یک اصل دائمی دیگر است: " چیزهاي خوب آسان بدسـت نمـیآینـد ."یکـی  ازعوامل کلیدي در روابط شخصی خوب، اعتماد دو طرفه است که در درازمدت بوجود می آید و فقط با صبر زیاد میـسرم یشود.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل23: ناملایمات، سرچشمه فرصت هاست.) چرا بحران براي شما مفید است .
●ناملایمات، سرچشمه فرصت هاست.
اغلب به مردم  میگویم که جنگ کره مرا به اینجا رساند. براي اینکه به شما بفهمانم که زندگی آسان نیست این سه اصل از اصول تعالیم بودا را در نظر بگیرید:
1-  زندگی رنج و دنیا دریایی از آن است؛
2-  زندگی جاده اي هموار یا بستري از گل هاي رز نیست؛ 
3-  فراموش نکنید که گل هاي رز خارهاي تیزي دارند.
اما ترس بیش از حد از خارهاي گل رز همانقدر احمقانه است که از عطر آن مدهوش شوید.فرصت ها زائیده ناملایمات هستند. آنگاه که همه کارها بر وفق مراد هستند، هر کسی خوب عمل می کند. اما هنگامی که همه چیز بر وفق مراد همگان است، باید از خود بپرسید: چه چیز باعث شده که با دیگران متفاوت باشید؟ وجه تمایز شما با دیگران چیست؟
زمان مناسب براي انجام کاري آن هنگام نیست که همگان آن کار را انجام می دهند. زمان مناسب براي انجام کاري آن هنگام است که هیچ کس آن کار را نمی کند، یا کسان دیگر هنوز شروع نکرده اند و یا آن را متوقف کرده اند. آن وقت است که موفقیت به سراغ کسی می آید که سخت تلاش کند. کسی که از فراسوي مشکلات، فرصت را م یبیند.تا هنگامی که نهایت سعی خود را می کنید، هرگز به خاطر شکست سرزنش نمیشوید. اما اگر فقط کاري که از شما خواسته شده را برگزار کنید، ممکن است هیچ نگرانی نداشته باشید، ولی هرگز موفق به انجام کاري بزرگ نخواهید شد. مگر امکان دارد بدون چشیدن طعم شکست، طعم موفقیت را چشید؟ منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل24: تلاش کنید تا بهترین باشید) ●تلاش کنید تا بهترین باشید. 
آنانی که میخواهند بهترین باشند باید نهایت تلاش خود را بکنند. اگر نهایت تلاش خود را بکنیـد، احتمـال دارد دراوج قرار نگیرید، ولی میتوانید خیلی به آن نزدیک شوید. از طرف دیگر، اگر فکر کنید که نمیتوانید کـاري را انجـامدهید، اگر فکر کنید که قابلیت هاي انجام کاري را ندارید، پس مطمئن باشید هرگز موفق نمـی شـوید تـا کـار مهمـیانجام دهید . آنچه انجام می دهید، مهم است، ولی چگونگی انجام آن مهمتر است. در هر کاري که انجام می دهید بایـدنگرش بهترین شدن باشد. من معتقدم که هر کسی در رشته کاري اش نفر اول شده به این علت بـوده کـه هـدف والاداشته و نهایت سعی خود را کرده است. تلاش هاي تردید آمیز هرگز هیچ کس را به اوج نرسانده است.
بسیاري از مردم درباره معجزه دوو حرف میزنند، اما به نظر ما معجزه اي در کار نیست، ما فقط سخت تـر از دیگـران کار کردیم و سعی کردیم که در جهان در زمینه کار خودمان بهترین باشیم. من هرگز از دسـتاوردهاي فعلـی راضـینیستم، و هرگز از تلاش براي کسب مقامات بالاتر دست نمی کشم، چون می فهمم بـراي اجتنـاب از پـشیمانی، تنهـایک راه وجود دارد و آن نهایت تلاش در هر کاري است که انجام م یدهید.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل25:چگونه از وقت خود بهترین استفاده را ببریم.)
●چگونه از وقت خود بهترین استفاده را ببریم.
چیزهاي ارزشمند بسیاري در جهان وجود دارد: ثروت، اموال و دارایی، کار و غیره .اما با ارزشترین چیز وقـت اسـت.
مثل تیري که از چله کمان رها میشود و هرگز بر نمـیگـردد .جوانـان همیـشه بـه راحتـی ارزش زمـان را فرامـوشمیکنند. جوان بودن یعنی زمان بسیاري در پیش رو داشتن، بنابراین شاید تصور کنید که تلف کـردن زمـانی کوتـاههیچ اشکالی ندارد. اینطور نیست.
سالها پیش در دوو به شعاري رسیدیم که روحیه حاکم بر دوو را نشان می دهد." ما در زمان صرفه جـویی مـی کنـیماما در عرق جبین و تلاش صرفهجویی نمیکنیم." همه ما خیلی خوب ارزش و اهمیت زمان را مـی دانـیم .موفقیـت وشکست به طور کلی بستگی به این دارد که چگونه وقت خود را سپري میکنید. ممکن است دو نفـر در یـک کـاريموفق شوند، اما از آن دو نفر، آنکه از وقت خود عاقلانه استفاده می کند موفق تر خواهد بود.یک بـار حـاکم و فیلـسوفرومی سنکا، استفاده از وقت را ارزیابی کرد. او گفت که زندگی به اندازه کافی طولانی هست اگر از وقت خود به طـور موثر استفاده کنید تا کار بزرگی انجام دهید . اما اگر وقت را براي بی بند و باري و تنبلی تلف کردید و بـه خـاطر چیـزباارزشی زندگی نکردید، متوجه میشوید که خیلی دیرکردهاید. همانطور که او گفت زنـدگی بـه خـودي خـود کوتـاهنیست، اما ما با اتلاف وقت آن را کوتاه می کنیم. 
زندگی ارزشمندتر از آن است که به بطالت بگذرد. حتی از یک لحظه هم غافل نشوید چرا که همـه چیـز از انباشـتهشدن لحظه ها ساخته می شود.
منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ)
 
سنگ فرش هر خیابان از طلاست (فصل26: چگونه جادوگر شویم.)
●چگونه جادوگر شویم
 جادوگري هست که هر وقت اراده کند از روي میله 100 متري می پرد. در آغاز این جادوگر نمی توانسته بیشتر از ما پرش کند، شاید یک متر و کمی بیشتر. اما روزي هدفی را براي خود در نظر گرفته که آن پریدن از روي میله اي به ارتفاع 100 متر بوده، و هر روز تمرین کرده و کم کم بهتر و بهتر شده است. او همه وقتش را وقف این تلاش کرده است. 
هر کس قابلیت هاي بی پایانی دارد و تنها تفاوت جادوگران و مردم عادي در این است که جادوگران قابلیت هاي خفته خودشان را به کار برده اند و سخت تر کار کرده اند تا در کاري مهارت پیدا کرده اند .
گفتن این حرف خودخواهی است، اما به من لقب جادوگر داده اند .
در دانشگاه اقتصاد خواندم ولی شغل اولیه من در رابطه با منسوجات بود که اصلاً ربطی با رشته تحصیلی ام نداشت.
پس از ده سال کار در این زمینه، جادوگري در رشته منسوجات شدم.
اما قدرت جادوگري من فقط محدود به منسوجات نمی شود. همینطور که کسب و تجارت من پیشرفت می کرد. به سختی کار کردم تا در خیلی زمینه ها خبره شوم. 
ما در عصر تخصص زندگی می کنیم. کارها روز به روز تغییر می کنند؛ زندگی بغرنج تر و متنوع تر می شود و نیاز به متخصص ها در حیطه هاي بیشتر و بیشتري آشکار می شود. حتی اگر یک نفر از لحاظ فیزیکی بتواند از عهده حجم کاري و جزئیات آن بربیاید. زمان به او اجازه چنین کاري را نخواهد داد. نتیجه، توسعه بسیار زیاد نیروي کار متخصص بوده است که کارآیی را بسیار بالا برده است. در نتیجه، در حال حاضر در هر زمینه اي به خبرگان نیاز داریم.
سعی کنید در زمینه کار خود بهترین باشید، هرچه می خواهد باشد. و اگر نمی دانید که چگونه این کار را بکنید ،بگذارید نصیحتی به شما بکنم، شما باید خود را غرق در کاري کنید که انجام می دهید. عقاید، حکمت و ادراك سراغ کسانی می آیند که خود را کاملاً وقت کار خود کرده اند. حماقت است که تلاش هایتان را براي مدتی طولانی رها کنید تا فکر تازه اي به مغزتان خطور کند.

منبع: کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست( کیم وو چونگ) 
ادامه نوشته

سمیناری باعنوان "مربی‌گری در سازمان" با سخنرانی دکتر داریوش‌غلام‌زاده

سمینار مربی‌گری به مناسبت هفته پژوهش
                             
به اطلاع دانشجویان عزیز می رساند در تاریخ 27 آذر 1392، روز چهارشنبه از ساعت 9 الی 12 در محل اتاق سمینار دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد واحد مرکز، سمیناری باعنوان "مربی‌گری در سازمان" با سخنرانی دکتر داریوش‌غلام‌زاده برگزار می‌شود.
*برای شرکت در سمینار، با دفتر پژوهش واقع در ساختمان دانشکده هماهنگی بعمل آورید.

*سمینار آموزش مهارتِ مکالمه با زبان‌بدن متعاقباً به اطلاع شما خواهد رسید.

خلاصه کتاب ساختن برای ماندن

فصل 1 : بهترین بهترین ها

شرکتهای آرمانی چون جواهرات سلطنتی برتارک شرکتهای دیگر می درخشند .این شرکت ها به سبب بهره مندی از انواع چرخه تولید کالا و به یمن چند نسل رهبران فعال مدت های مدید دوام می آورند .

علت انتخاب عنوان (( آرمانی ))  برای این شرکت ها این است که این شرکت ها در بین موسسات مشابه توانسته اند خود را به مراتبی رفیع تر برسانند  . انها در صنعت دربسته خود بهترین بهترین ها بوده و دهها سال چنین بوده اند.

کلیه شرکتهای آرمانی منتخب در این پژوهش در درازای حیات خود یک یا چند بار طعم تلخ شکست را چشیده اند اما در این شرکتها خصلتی وجود دارد که ترمیم پذیری یا کشسانی خوانده می شود که به کمک آن ترمیم می شوند .

دوازده افسانه بی اعتبار :

1-     لازمه راه اندازی شرکتهای بزرگ داشتن ایده های بزرگ است .

2-     لازمه شرکتهای آرمانی رهبران کبیر فرمندوآارمانگراست

3-     اولین ومهمترین هدف شرکتهای موفق سود آوری است

4-     شرکتهای آرمانی همگی یک مجموعه مشترک از ارزشهای محوری صحیح دارند

5-     تنها چیزی که ثابت است تغییر است

6-      شرکتای معتبر و سود آور بی خطر حرکت می کنند

7-     شرکت آرمانی برای کارکردن جایی است بی نظیر برای همه

8-     پیشرفت شرکتهای موفق مرهون برنامه ریزی های راهبردی پیچیده بی نظیر است

9-     برای ایجاد دگرگونیهای بنیادی شرکت ها باید مدیرعامل خود را از بیرون انتخاب واستخدام کنند

10- فکر و ذکر شرکتهای موفق غلبه بررقباست

11- نمی شود هم خدا را خواست هم خرما را

12- آرمانی شدن شرکتها اساسا مرهون بیانیه آرمان انتخابی آنهاست

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

زمان ارایه و تعداد  دانشجویان گرامی مربوط به درس تحلیل رفتاری و منابع انسانی

زمان ارایه و تعداد  دانشجویان گرامی مربوط به درس تحلیل رفتاری و منابع انسانی

با توجه به نظر استاد ارایه فصلهای انتخابی از جلسه هفتم مصادف با 29 آبان ماه شروع میشود و طبق لیستی که در پست قبلی گزارده شده هر هفته سه نفر جهت ارایه نوبت خواهند داشت و نفر چهارم به عنوان ذخیره میبایست آماده ارایه باشند

فصلهای انتخابی دانشجویان گرامی جهت ارایه مربوط به درس تحلیل رفتاری و منابع انسانی  



کلاس : تحلیل رفتاری و منابع انسانی             استاد : جناب آقای داریوش غلامزاده                                    چهارشنبه : --/13 الی 25/15






ردیف

نام و نام خانوادگی

فصل انتخابی

1

ایمان محجوب

پرورش منابع انسانی در اروپا – فصل 2

2

فرزانه فراهانی آزاد

پرورش منابع انسانی در اروپا – فصل 4-10

3

حامد قربان پور

پرورش منابع انسانی در اروپا – فصل 11-12

4

رویا صباغیان

رهبری – فصل 1

5

محمد حسین تشرفی

رهبری – فصل2

6

سلمان شجاعی زند

رهبری – فصل 3

7

وهب متقی نیا

رهبری – فصل 4

8

مریم بنی اسدی

رهبری – فصل 5

9

سوری مشایخی

رهبری – فصل 7

10

فتانه فتحی

رهبری –  فصل 9

11

داود قنبری

رهبری –  فصل 10

12

ناصر آقایی

رهبری – فصل 11

13

مهدی عباسی

رهبری – فصل 12

14

سمیه نظری

رفتار سازمانی – فصل 1

15

روشنک کوشا

رفتار سازمانی - فصل 3

16

بی تا متین آزاد

رفتار سازمانی- فصل 10

17

ماه منیر صادقی

رفتار سازمانی - فصل 13

18

ابوالقاسم شهپری

پرورش راهبردی – فصل 4

19

فرشته باقری

پرورش راهبردی - فصل 7

قسمت 2 باباي دارا، باباي نادار


قسمت 2 باباي دارا، باباي نادار



باباي دارا، باباي نادار

خلاصه كتاب باباي دارا، باباي ندار

 ثروتمندان به فرزندان خود در زمينه كاركرد پول چه چيزي مي آموزند، كه نادارها و اعضاي طبقه مياني جامعه از آن غافلند!

 رابرت كيوساكي، شارون لچنر 

مترجم: دكتر عبدالرضا رضاي ينژاد

 نشر فرا بهار ٨٢

 قسمت 2


بقیه در ادامه مطلب


ادامه نوشته

قسمت اول باباي دارا، باباي نادار


خلاصه كتاب
باباي دارا، باباي ندار
ثروتمندان به فرزندان خود در زمينه كاركرد پول چه چيزي مي آموزند، كه
نادارها و اعضاي طبقه مياني جامعه از آن غافلند!
رابرت كيوساكي، شارون لچنر
مترجم: دكتر عبدالرضا رضاي ينژاد
نشر فرا
بهار ٨٢
قسمت اول
باباي دارا، باباي نادار
بقیه در ادامه مطلب
ادامه نوشته

جلسه اول تحلیل رفتاری و منابع انسانی   -  استاد : داریوش غلامزاده  چهار شنبه 13__25-15   

تحلیل رفتاری و منابع انسانی   -  استاد : داریوش غلامزاده  چهار شنبه 13__25-15

 

روز چهار شنبه 1392-07-03 اولین جلسه تشکیل شد

استاد روزهای چهار شنبه و پنج شنبه در کلاس 411 حضور دارند

2 کار کلاسی :

1-  انتخاب یک فصل از کتاب که استاد معرفی میکند و تدریس آن در کلاس همراه با پاورپوینت (6 نمره)

هر جلسه 3 نفر(یک نفر ذخیره)

از جلسه هفتم (29-8-1392) پرزنت ها شروع میشود

توجه: برنامه تنظیم شده برای هر نفر قابل تقییر نخواهد بود

کیفیت پاور پوینتها طبق الگوی استاد – اهم مطالب فقط در صفحه میاید و بقیه را باید دوستان بصورت مسلط ارائه نمایند – پاسخگوئی به سوالات دوستان ...

2-  خواندن یک کتاب به زبان فارسی و خلاصه کرده و تحویل آن (در محورهای مربوط به درس- موضوع با استاد هماهنگ شود) معیارهای ارزیابی 1-تعداد صفحه ها بالای 250    2-کیفیت خلاصه 3- ارائه در تاریخ تعیین شده (زمان ارائه این تمرین جلسه 9 میباشد.13-09-1392 (4 نمره)

امتحان آخر ترم از منابع اعلامی

سایت کلاس http://hrresearchers.blogfa.com/

دکتر غلامزاده و پژوهشگران منابع انسانی

ایمیل استاد golamzadeh33@yhoo.com

 


کلاس از ساعت 13 تا 14 سپس 15 دقیقه استراحت و پس از آن ادامه کلاس

 

*کتاب منابع انسانی نوشته دکتر اسفندیار سعادت انتشارات سمت

بعنوان پیش نیاز خوانده شود*

1-  کتاب مدیریت استراتژیک منابع انسانی نوشته آرمسترانگ

2-    کتاب رفتار سازمانی رابینز 3 جلد

3-    کتاب رهبری انتشارات ترمه  استاد غلامزاده

4-    پرورش منابع انسانی در اروپا – ترمه- استاد غلامزاده

5-    پرورش راهبردی منابع انسانی جلد 2 انتشارات ترمه – استاد غلامزاده

6- اروپا _ انتشارات ترمه – استاد غلامزاده

اعلام انتقالی

با سلام و عرض ارادت به دوستان ارجمند و خوبم  باید به اطلاع برسانم از این تاریخ به دانشگاه تهران مرکز منتقل شده ام لذا ضمن حلالیت از کلیه عزیزان خواهشمندم ارتباط خود را همانند گذشته با این جانب داشته باشید ، از همگی به خاطر تمامی خوبیهایتان ممنونم

زمان انتخاب واحد اعلام شد


پیامها
نیمسال اول سال 93-92
لیست زمانبندی ثبت نام
تاریخ شروعتاریخ پایانمقطع تحصیلیسال ورودجنسیتساعت شروعساعت پایانکنترل معدلاز معدلتا معدل
14/06/92 14/06/92 ارشد ناپيوسته88-91کلي17:0023:59بدون کنترل00
15/06/92 15/06/92 ارشد ناپيوسته88-91کلي00:0123:59بدون کنترل00
17/06/92 17/06/92 ارشد ناپيوسته88-91کلي20:0023:59بدون کنترل00

لیست دروس ارائه شده در نیمسال اول سال تحصیلی 93-92

 برای اطلاع از لیست دروس ارائه شده در نیمسال اول سال تحصیلی 93-92 به لینک آموزش که در صفحه نخست سایت قرار داده است مراجعه نمائید.
دوشنبه 4 شهريور 1392  14:30



چه کسي پنير مرا برداشته است؟

 

كتاب :

 

چه کسي پنير مرا برداشته است؟

 

 

نويسنده:

اسپنسر جانسون


چه کسي پنير مرا برداشته است؟
( اسپنسر جانسون)

روزگاري, در زمان هاي بسيار قديم, در سرزميني بسيار دور, چهار موجود کوچک زندگي مي کردند که در جستجوي پنير به درون هزارتوي پر پيچ و خمي راه يافتند تا غذا جستجو کنند و بخورند و شاد شوند.

دوتا ار آنها, به نام هاي اسنيف(Sniff)  و اسکوري (Scurry)  

 , موش بودند , دوتاي ديگر, آدم کوچولوهايي بودند به نام هِم(Hem) و هاو (Haw) که از نظر ظاهر مانند موش ها کوچک بودند ولي روش و رفتار آنها مثل آدم هاي امروزي بود.

به خاطر جثه کوچک شان, مشاهده ي کارهايي که انجام مي دادند کار ساده اي نبود اما اگر به اندازه ي کافي از نزديک به آنها نگاه مي کرديد مي توانستيد چيزهاي بسيار شگفت انگيزي را در رفتار آنها ببينيد.

موش ها و آدم کوچولوها هر روز اوقات خود را در هزارتوي مارپيچ, در جستجوي پنير مخصوص خود مي گذراندند.

موش ها, اسينف و اسکوري, که هم چون ديگر جونده ها, داراي مغزي ساده, ولي شم و غريزه قوي بودند, مانند اغلب موش ها در جستجوي پنير سفتي بودند که آن را ذره ذره گاز بزنند و بخورند و لذت ببرند.

آدم کوچولوها, يعني هِم و هاو, از مغز خود که انباشته از عقايد و باورهاي بسيار بود براي جستجوي نوعي پنير متفاوت که معتقد بودند باعث شادي و موفقيت بيشتر آنها مي شود استفاده مي کردند.

موش ها و آدم کوچولو ها به همان اندازه که با هم متفاوت بودند, خصوصيات مشترکي نيز داشتند: هر روز صبح هر کدام از آنها گرمکن و کفش ورزشي خود را مي پوشيد و خانه کوچک خود را ترک مي کرد و به سرعت در جستجوي پنير به داخل هزارتوي مارپيچ مي رفت.

اين هزارتو, کلاف سردرگمي از دالان ها و اتاق ها بود که بعضي از آنها مملو از پنير خوشمزه بود. اما زواياي تاريک و راهروهاي بن بستي هم در آن جا وجود داشت که بعضي از آنها انتهايي نداشت و هر کسي ممکن بود در آن جا گم شود.

به هر حال, براي آنهايي که راه خود را پيدا مي کردند,هزارتوي مارپيچ اسراري هم داشت که به آنها اجازه ي لذت بردن از يک زندگي بهتر را مي داد. موش ها, اسنيف و اسکوري, از روش ساده اما ناکار آمد آزمون و خطا براي پيدا کردن پنير استفاده مي کردند. يعني ابتدا يک راهرو را جستجو مي کردند و اگر خالي بود به راهروهاي بعدي مي رفتند.

ادامه نوشته

خلاصه كتاب مديريت بر خود

خلاصه كتاب
مديريت بر خود
هيرم اسميت
مترجم: مهندس كمال هدايت
نشر فرا
زمستان ٨٢
مديريت بر خود/ 2
مديريت بر خود
مقدمه
همه مديران با مفاهيم مديريت و چگونگي كاربرد و نح و ه استفاده از آن آشنايي دارند .

ادامه نوشته